سیاوش طهمورثی

زنی ستاده به قتل برادرش به تماشا

ز خیمه گاه کبودش به برزخی به تمنا

زنی که مونس درد و زنی که همدم داغ است

زنی به جذبه حیدر زنی به جلوه زهرا

دلش سماری سوزان.زبان زبانه آتش

پر از حکایت درد و پر از روایت یغما

شکسته پشت فلک در مقابلش چه بگویم

چگونه می برد این غم به دوش خسته خدایا

چراغدار ولایت در آن جنون سیاهی

کسی نبود به غیر از عقیله دختر مولا

خطابه های غرورش در آن جنون سیاهی

نبیند آنچه که بیند مگر به صورت زیبا

ضریح حزن تو ما را اسیر شیوه خود کرد

الا اصالت موزون الا اسارت شیوا

سید احمد نجفی

کربلا يک شهری در عراق نيست. کربلا يک آغوش بازی است که امام حسين عليه السلام به طرف آن هجرت کرده است. کربلا ظهور تام توحيد است. در کربلاست که امام حسين عليه السلام هجرتی به سوی خدا داشته است. اين کربلاست که هر پيامبری از آنجا سردر آورده است. هر پيامبری هم که از آن جا گذشته يک اثری از آن جا ديده است. سرزمين نيست. محل ميثاق عاشق ومعشوق است.

سخني آشنا است و حسين براي همه است نه فقط براي من و تو بلكه براي هر انساني كه آزادمرد است و ازادگي را دوست دارد و نه تنها ما در سراسر مرز بوم ايران شاهديم عزيزان مسيحي با دلي اسماني در اين روزهاي تاسوعا و عاشورا براي حسين سوگواري ميكنند در مجالس حسيني با مسلمانان همنوا ميشوند و گره هاي ناگشوده زندگيشان را ميگشايند‏. نذري ميدهند و نم نم اشكهايشان را از گوشه چشمهايشان پاك ميكنند  چون حسين را دوست دارند و در اين مجال فرصتي است به ارتباط امام حسين و مسيحيان اشاره اي كنم

 

جبران خليل جبران

 مسيحي مي گويد: حسين چراغ فروزان تمام اديان است.

 

ويل دورانت

 نويسنده ي تاريخ اديان مي گويد: بي شک قيام حسين و شجاعت او کم از مسيح ندارد

 

ادامه نوشته