لعن الله علی عدوک یا علی(ع)

 

در کتاب مناقب ابن مغازلی عُمَری مذهب ص 142 ح 187 روایت شده است که

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : خدای متعال پرنده ای را به نام قنبره آفرید که به هنگام سحر بر شاخه درختان ندا می دهد :

لعنت خدا بر دشمنان امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام

ها على بشر كيف بشر

 

 

ها على بشر كيف بشر * ربه فيه تجلى و ظهر

بدان كه على بشر است، اما چگونه بشرى است؟بشرى است كه آثار قدرت پروردگارش در وجود او آشكار و نمايان شده است.

علة الكون و لولاه لما * كان للعالم عين و اثر

آن حضرت علت غائى آفرينش است كه اگر او نبود براى عالم واقعيت و اثرى نبود. (خداوند بخاطر او عالم را بوجود آورده است)


و له ابدع ما تعقله * من عقول و نفوس و صور

و آنچه را كه تو از عالم عقول و نفوس و صور (عوالم سه گانه خلقت كه در طول هم قرار گرفته و عبارتند از عالم عقل و مثال و ماده) تعقل و انديشه كنى براى وجود او ابداع شده‏اند.

فلك فى فلك فيه نجوم * صدف فى صدف فيه درر

فلكى است در داخل فلكى و داراى ستارگان است و صدفى است در داخل صدفى و داراى گوهرهاى درخشانى است (آن حضرت محاط در اوصاف پيغمبر اكرم است و ائمه ديگر هم از وجود او پديد آمده ‏اند)

ما رمى رمية الا و كفى * ما غزا غزوة الا و ظفر

تيرى نينداخت جز اينكه آن تير براى هلاك دشمن كافى شد و به جنگى وارد نشد جز اينكه از آن پيروز در آمد.

اغمد السيف متى قابله * كل من جرد سیفا و شهر

تمام شمشير كشان زمان مقابله با او (براى اينكه عرض اندام نكنند از ترس وى) شمشير خود را غلاف ميكردند.

اسد الله اذا صال و صاح‏ * ابو الايتام اذا جاد و بر

زمانی كه حمله ميكرد و صيحه ميزد شير خدا بود و در موقع بخشش و احسان پدر يتيمان بود.

حبه مبدء خلد و نعم‏ * بغضه منشاء نار و سقر

محبت و دوستى آن حضرت سر چشمه بهشت و نعمتهاى بهشت است و دشمنى او منشاء آتش دوزخ و جهنم است.

هو فى الكل امام الكل‏ * من ابو بكر و من كان عمر؟

او در تمام عالم پيشواى همه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است. ابو بكر و عمر كيستند كه با او لاف برابرى زنند؟

ليس من اذنب يوما بامام‏ * كيف من اشرك دهرا و كفر؟

كسى كه يك روز هم مرتكب گناه شود شايسته امامت نيست پس چگونه شايسته آن مقام باشد كسى كه يك عمر در شرك و كفر بوده است (امام بايد معصوم و منتخب از جانب خدا باشد).

كل من مات و لم يعرفه‏ * موته موت حمار و بقر

هر كسى كه مرد و او را نشناخت مرگ او مانند مرگ خر و گاو است (مانند زمان جاهليت مرده و اين سخن اشاره است ‏به حديث من مات و لم يعرف امام زمانه....).

خصمه ابغضه الله و لو * حمد الله و اثنى و شكر

دشمن آن حضرت مبغوض خدا است اگر چه خدا را ستايش كند و ثنا گويد و سپاسگزار باشد.

خله بشره الله و لو * رب الخمر و غنى و فجر

دوست و محب او را از خداوند مژده بهشت داده اگر چه شرب خمر كرده و آواز خوانده و مرتكب فجور باشد. (البته اين مطلب احتياج به توضيح دارد و چنين نيست كه هر كسى به هواى دوستى آن حضرت هر گونه فسق و فجورى را مرتكب شود و بعد هم در انتظار بهشت‏باشد، دوستى بايد دو جانبه باشد. كسى كه على عليه السلام را دوست دارد بايد ديد آيا آنجناب هم او را دوست دارد يا نه و مسلماً على عليه السلام كسى را كه بر خلاف احكام خدا رفتار كند دوست نخواهد داشت‏. بنابراين محب حقيقى آنحضرت مرتكب فسق و فجور نشود و اگر هم در اثر نادانى چنين اعمالى را انجام دهد خداوند توفيق توبه به او ميدهد و در نتيجه از كرده خود نادم و تائب گردد و خداوند غفور و رحيم نيز او را مورد آمرزش قرار دهد.)

من له صاحبة كالزهراء * او سيل كشبير و شبر؟

جز على كيست كه زوجه‏اى چون زهرا عليها السلام يا فرزندانى مانند حسنين عليهما السلام داشته باشد؟

عنه ديوان علوم و حكم‏ * فيه طومار عظات و عبر

ديوان علوم و حكمت ها از آن حضرت است و طومار موعظه‏ها و پندها در نزد اوست.

بو تراب و كنوز العالم‏ * عنده نحو سفال و مدر

آن جناب بو تراب بود (لقب ایشان) و (اعتنائى بدنيا نداشت‏ بطوريكه) گنجهاى عالم (شمش‏هاى طلا) در نزد او به منزله سفال و كلوخ بود.

و هو النور و اما الشركاء * كظلام و دخان و شرر

و او نور خالص است و اما شركاى خلافت او مانند ظلمت و دود و شرر مي باشند.

ايها الخصم تذكر سندا * متنه صح بنص و خبر

ای دشمن (كه مخالف امامت او هستى) بياد آر سند آن روايتى را (در غدير خم) كه متن آن بنابه روايات و اخبار شما هم صحيح است.

اذ اتى احمد فى خم غدير * بعلى و على الرحل نبر

موقعی كه در غدير خم پيغمبر صلى الله عليه و آله على را آورد بر جهاز شتران (بجای منبر) بالا رفت.

قال من كنت انا مولاه‏ * فعلى له مولا و مفر

و فرمود من بر هر كس که از نفس او اولى بتصرف هستم، اين على بر او اولى بتصرف و پناهگاه است.

قبل تعيين وصى و وزير * هل ترى فات نبى و هجر؟

هيچ پيغمبرى را ديده‏اى كه پيش از تعيين وصى و جانشين وفات يابد و يا هجرت كند؟

من اتى فيه نصوص بخصوص‏ * هل باجماع عوام ينكر؟

كسى كه در شأن او نص‏ها و روايات مخصوصى آمده باشد آيا ميتوان با اجماع مشتى عوام الناس، منكر او شد؟

آية الله و هل يجحد من‏ * خصه الله بآى و سور؟

على عليه السلام آيت عظماى خدا است. آيا انكار كرده مي شود كسى كه خداوند براى او آيه‏ها و سوره‏هایى اختصاص داده است؟

وده اوجب ما فى القران‏ * اوجب الله علينا و امر

دوستى آن حضرت واجب‏ترين امرى است كه در قرآن آمده و خداوند او را به ما واجب فرموده است.

مدعى حب على و عداه‏ * مثل من انكر حقا و اقر

كسي كه ادعاى دوستى آن حضرت و مخالفين او را دارد مانند كسى است كه حقى را انكار كند و هم بدان اقرار نمايد.


سروده: ملا مهرعلى خويى

یا علی

 

کی شود یک امینی دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟

 

 

سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند
عرصه‌ی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند

آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست
شیر حق اینچنین که می‌غرّد آمده قلعه را خراب کند

روح انگار روح تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند

با دَم یا علی به هر دو دَمش، با هجوم سریع و پشت همش
ذوالفقار برهنه کاری کرد، ملک الموت اعتصاب کند

می‌پری آن طرف سواره، ولی، عمرو! آن سوی خندق است علی
جنگجویی ندیده‌ام چون تو سوی مرگش چنین شتاب کند

دلت از او شنید و نرم نشد؟ پیش خورشید بود و گرم نشد؟
پس لب ذوالفقار او تنها می‌تواند تو را مجاب کند

فرق او را شکافتی، بشکاف! مُحرِم است او و خواست قبل طواف
در وضویش به رسم عاشق‌ها روی خود را به خون خضاب کند

تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور
ضربه‌ی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند

در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید
خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند

همه دیدند امیر می‌آید زودتر از غدیر می‌آید
کی شود یک امینی دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟

بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک است ولی
رقص خرمافروش بر سرِ دار دل ما را همیشه آب کند

بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر
به دل کوزه‌گر می‌اندازد خاک ما ساغر شراب کند

قلب ما در لحد که می‌بویند، به رقیب و عتید می‌گویند
بنده‌ی حیدرند بگذارید او بیاید خودش حساب کند

شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بی‌قرار رسید
تا به ذره‌ نگاه یار رسید، می‌رود کار آفتاب کند1

شعر شمعی برای تو که نشد، قد گلدسته‌های تو که نشد 2
شادم اما، مگر شنیده کسی شاعرش را علی جواب کند؟

قاسم صرافان

ای حرّ دلم!

از دور تو را دیده، پسندیده امیر
ساعات ِ خطیری شده ساعات اخیر
دل دل نکن اینقدر، زمان کوتاه است
ای حرّ دلم! سریع تصمیم بگیر